سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را از خیر پرسیدند فرمود : ] خیر آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود ، بلکه خیر آن است که دانشت فراوان گردد و بردبارى‏ات بزرگمقدار ، و بر مردمان سرافرازى کنى به پرستش پروردگار . پس اگر کارى نیک کردى خدا را سپاس گویى و اگر گناه ورزیدى از او آمرزش جویى ، و در دنیا خیرى نبود جز دو کس را : یکى آن که گناهانى ورزید و به توبه آن گناهان را در رسید ، و دیگرى آن که در کارهاى نیکو شتابید . [نهج البلاغه]
 

 

 

فرص الخیر( فرصتها مانند گذشتن ابرها میگذرند)

بسم رب الشهدا

سلام شهدا............می شود از همان بهشت دستی هم برای من تکان دهید؟ میشود از همان بلند آسمانِ روشنِ قلبتان صدایم کنید. می شود مثل نوآموز تازه واردی که نوشتن نمیداند قلم در دستم بگذارید؟ شهدا می شود نگاهم کنید. شهدا میشود .........

یعنی میشود در جمعتان راهم دهید؟ می شود روزی برسد که تحسینم کنید؟ یعنی می شود آنقدر عاشقم شوید که به مهمانی دعوتم کنید؟

یعنی میشود شهیدم کنید؟ ای کاش میشد اما من کجا و شهادت کجا؟ دنیای من کجا و ایمان شما کجا؟

اما شهدا، به حق مادرمان زهرا می شود شفاعتم کنید؟ یعنی می شود دستهای خال ام را نادیده بگیرید و قلب پر از عشقم را تماشا کنید؟

آهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااای شهدا با شما هستم

می شود نجاتم دهید؟

می شود نجاتم دهید؟

 می شود نجاتم دهید؟

می شود نجاتم دهید؟ 

آهااااااااااااااااااای شهدا با شما هستم

می شود شهیدم کنید؟

دوباره میپرسم و چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم

می شود شهیدم کنید؟ 

آهاااااااااااااای شهدا

ای کاش میدانستم که چه شده این چنین هوایتان به سرم افتاده. ای کاش میدانستم که چه کرده ام که صدایم می کنید. ای کاش به جای این دلتنگی صدایتان را می شنیدم

شهدا

ای کاش می توانستم احساسم را بر این تارنمای مجازی بنشانم.

ای کاش که قلبم همین جا آرام میگرفت. ای کاش سنگی بود و مزاری و چشم پر اشکی و فراقی و فراغی

ای کاش حضوری بود و ظهوری و عشقی و سروری

ای کاش من بودم و شما بودید و اشکی و رشکی

شهدا

ای کاش میدانستم/ای کاش میتوانستم..........

 






::: چهارشنبه 89/12/11 ::: ساعت 9:58 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر